سفارش تبلیغ
صبا ویژن



وقتی فهمیده بود که من مجاهد رو می نویسم از همون محل کارش تماس گرفته بود، می خواست با هام حرف بزنه . نمی دونم چی می خواسته بگه . خودش خیلی وقته که مجاهده . خیلی ی ی... تقریبا همه جور جهادی رو هم تجربه کرده . از جهاد کلتف ملوتوفیک . تا جهاد سایبریک . حتی جهاد توی لبنان .جهاد با نفس جهاد با درس . و ... . زنگ زده بود ولی من نبودم . هیچ وقت از خاطرات جهادش تعریف نمی کنه . هر چی هم شنیدم از این ور و اون ور بوده . شاید میخواست بگه بچه جان جهاد یعنی اخلاص مطلق نه اینکه جار بزنی من مجاهدم . تنش هم به تنه‏ی مجاهدین زیادی خورده از هادی و حسن نصر الله بگیر تا ... .شاید خواسته بگه با پای کامپیوتر نشستن و تق تق کردن آدم مجاهد نمیشه . پینه های پیشونیش و ترکشای توی دستش جهاد تعریف می کنن و کیف کتاب هاش و چشای شیمیایش جهاد نشون می دن .شایدمی خواست بگه جهاد یعنی جهد و تلاش شبانه روزی . بی وقفه . شاید می خواسته بگه که بچه جان با جهاد جهاد گفتن آدم مجاهد نمیشه .

____________________________________________
پ.ن-1:استاد دوست رفیقم که دوست استاد رحیم پورازغدی هست در احوالات استاد رحیم پور ازغدی برای دوست رفیق من تعریف می کرده که استاد رحیم پور ازغدی بعد از جنگ تحمیلی نشسته فکر کرده که خب .حالا چطوری می خوان به ما آسیب برسونن . کودتا که کردن تحریم اقتصادی که کردن جنگ تحمیلی که کردن . به این نتیجه میرسه که الان دیگه از راه شبهه های علمی و این جور خطها به ما حمله می کنن .تعریف می کنه که از اون به بعد استاد رحیم پور ازغدی شبانه روز . (شبانه روز) مشغول مطالعه و تحصیل میشه . شبا نه روز.

پ.ن-2:داداشم تعریف می کنه توی یکی از سخنرانی ها از مجاهد رحیم پور ازغدی می پرسن که چه متد مطالعه ای رو پیشنهاد می کنید . مجاهد رحیم پور ازغدی هم گفته بوده والا متد خاصی نمی خواد همون متدی رو معرفی می کنم که خدمون استفاده کردمیم . خر خونی

پ.ن-3:از همون اول هم گفتن که با حلوا حلوا گفتن دهن آدم شیرین نمیشه . با مجاهد مجاهد گفتن هم مجاهد.
جهاد سخته .
خیلی هم سخته .
خیلی خیلی هم سخته .
به خاطر همین هم ((فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیما))

پ.ن-4:این روزا جهاد به گردم فشار آورده . یکی اینکه ایام امتحاناتمونه . یکی اینکه برای یه اردوی جهادی آماده می شیم صحنه هایی(1-2-3-4) از این عرصه جهاد دومی .

پ.ن-5:یه هدیه ...



علی ::: یکشنبه 85/12/13::: ساعت 6:16 عصر

 نظرات دیگران: نظر



ای یه کامنته به این مطلب
نویسنده: غلامعلی مجاهد
جمعه 27 بهمن1385 ساعت: 9:59
شهید اشمر رو میشناسیم و اون نماز سر عملیاتش رومی دونیم .
راشل کوری رو می شناسیم و اون یادی که تو ذهن مردم ازش مونده رو میدونیم .و ....
ولی کاش یه بار بری اون جا و مجاهدین رو ببینی . مجاهدینی که فقط دوست داری تماشاشون کنی . مجاهدینی که وقتی یه لبخند میزنن روحت به پرواز در میاد . و پشت این لبخند یه کوه ایمان هست یه کوووه .کاش بری و بچه های مجاهدین رو ببینی . بچه کوچولو هایی که خیلی بزرگن و اغلب می دونن باباشون چه کارست و می دونن آخر این کار شهادته . بری و ببینی که شعر بازیشون ((حزب الله یا عیونی دمّر کریاتشمونی1.)) هستش .
کاش بری و ببینی خونواده هاشون وقتی یه سخنرانی از آقا سید علی خامنه ای پخش میشه چطور با تلفنبه هم دیگه خبر میدن و ببینی اشک چشماشون رو وقتی منتظرن آقا حرف بزنه .
کاش بری و ببینی که عکس آقا رو چطوری روی دیوار مرز لبنان و اسرائیلی چسبوندن .
کاش بری و ببینی .
کاش
وب سایت

مردانی پایدار تر از کوه ها
و سر های بر افراشته ای که کجا به آنها برسند کوه های بر افراشته ی زمین
از سوی دیگر اراده های که بگردید تمام دنیا را به دنبالشان . هیچ شبیه و مانندی نخواهید یافت.
از سوی دیگر . پایداری و اراده و شور و قدرت
از سوی دیگر . سرزمینی که تمی توانی بین تکه های بدن مجاهدین و خاک جنوب و بقاع غربیش فاصله بیندازی.
_____________________________________________________________
1-حزب الله ای چشمان من کریاتشمونی2 را در هم ریز.
2_ کریاتشمونی یه شهرک صهیونیست نشین که فاصله‏ی زیادی با لبنان نداره .
3_ نشید4 قبلی رو بر می دارم و بعد از اینکه پست جدید رو گذاشتم این کلمه5 رو می زارم به عنوان موسیقی وبلاگ
4_ نشید : آهنگ های حماسی رو میگن
5_ کلمه : سخنرانی
6_ راهنماییم کنید چطوری یه آرشیو از کلمه ها و اناشید درست کنم


علی ::: جمعه 85/11/27::: ساعت 10:11 عصر

 نظرات دیگران: نظر



یالیتنا کنا معکم سادتی فنفوز و الله فوزاً عظیما . 

. وقتی به کوفه و نامه های کوفیها و دعوت نامه های کوفیها فکر می کنم . وقتی به مسلم و به بیعت با مسلم و نماز مغرب خوندن مسلم فکر میکنم . به خودم شک می کنم . به خودم که اولین و آخرین حرفم تو هیئتا یا لیتناست .
علی این یا لیتنا ها رو با چه زمینه ای میگی . از کجا معلوم این یا لیتنا های تو سبک تر از نامه های کوفی ها نباشه . علی کوفی نباشی . آقا قراره به همین یا لیتنی ها بیاد ها ... . علی آقات بیاد تو آماده ای ؟ . علی ؟


تصویر در سایز بزرگ

یالیتنا کنا معکم سادتی فنفوز و الله فوزاً عضیما . 



علی ::: پنج شنبه 85/11/5::: ساعت 1:58 صبح

 نظرات دیگران: نظر



همه هواسم به اینه که یه وقت خوابم نبره . استاد داره از رکن یمانی و رکن عراقی و حجر الأسود میگه . اسود . وای طرحی که دیشب کار کردم خیلی سیاه شد .  نمی تونستم خودم رو به رنگ دیگه ای قانع کنم . نکنه یه وقت ازش پرینت نگیرن . استاد داره از حجر اسماعیل میگه و اینکه نباید تو محوطه حجر اسماعیل طواف کرد . آخه اونجا مادر حضرت اسماعیل دفن شده . حضرت اسماعیل دوست نداشتن که مردم از روی قبر مادرشون رد بشن . با سُم اسب . با سُم اسب . به تاخت  به تاخت . إرباً إرباً . خوابم میاد . چرا دیشب تو طرحی که زدم از حرم امام حسن عکسی نذاشتم . خوابم میاد . کلاس تموم شده فکر کنم . خوابم میاد . هادی بلند بلند یه چیزایی تعریف می کنه . خوابم میاد . امشب خدا پیرهن خونی امام حسین رو روی عرش بلند میکنه . خوابم میاد  خیلی خوابم میاد . امشب همه دنیا رو غم فرا می گیره . خوابم میاد . قبر مادر حضرت اسماعیل . طواف . سُم اسب . پیکر حسین . تاخت . إرباً إرباً . إرباً إرباً .

                                                        

 



علی ::: شنبه 85/10/30::: ساعت 11:54 عصر

 نظرات دیگران: نظر



پست قبلیم رو پس می گیرم .

اون وریها هیچ لازم نیست خدتون رو به زحمت بندازید . اصلا هم دلیلی برای نگرانی نداره . اصلا برا چی زنگ خطرتون رو به صدا در آوردید ؟ .
ما خدمون کم کم از این میدون می کشیم کنار . از این به بعد هم هر جا شنیدید کسی گفت ما اهل کوفه نیستیم بدونید داره شوخی میکنه . ولی با همتونم . (آقا مظاهر . آقا مسیح  . آقای یک آرزو . منبر نت  . ریحانه خانم .سه تفنگ دارا) و خیلی های دیگه که مجال لینک و حالش نیست . و خیلی های دیگه هم که اصلا نمی خواید وبلاگ بزنید و ساکت نشستید .  این رسمش نیست.



علی ::: شنبه 85/9/11::: ساعت 8:6 عصر

 نظرات دیگران: نظر



<   <<   6   7      >
 
Yahoo mail